تبیان، دستیار زندگی
امروز روز بزرگداشت پروین اعتصامی است. به این مناسبت گذری داریم بر زندگی و شعر این شاعر.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درباره پروین اعتصامی

هفت برش از زندگی و شعر پروین اعتصامی

امروز روز بزرگداشت پروین اعتصامی است. به این مناسبت گذری داریم بر زندگی و شعر این شاعر.

فرآوری: منیژه خسروی - بخش ادبیات تبیان
هر بلایی کز تو آید رحمتی است

پروین اعتصامی شاعر نامدار معاصر ایران به گواهی استادان و سخن‌شناسان معاصر بدیع‌ترین و شیرین‌ترین پیام اجتماعی و پندآور را در سروده‌هایش به یادگار گذاشته و در سبک سرودن مضامین و مفاهیم شعری گوی سبقت را از تمام شاعره‌های فارسی‌زبان و بیشتر شاعران نامدار پارسی ربوده است. در میان اشعار پروین، تعداد زیادی شعر به صورت مناظره میان اشیاء، حیوانات و گیاهان وجود دارد. درون‌مایه اشعار او بیشتر غنیمت داشتن وقت و فرصت‌ها، نصیحت‌های اخلاقی، انتقاد از ظلم و ستم به مظلومان و ضعیفان و ناپایداری دنیاست. در شعر پروین استفاده‌هایی از سبک شعرای بزرگ پیشین نیز شده است.

پروین اعتصامی که نام اصلی او رخشنده است در بیست و پنجم اسفند 1285 هجری شمسی در تبریز متولد شد، در کودکی با خانواده‌اش به تهران آمد. پدرش که مردی بزرگ بود در زندگی او نقش مهمی داشت، و هنگامی که متوجه استعداد دخترش شد، به پروین در زمینه سرایش شعر کمک کرد. یوسف اعتصامی معروف به اعتصام‌الملک از نویسندگان و دانشمندان بنام ایران بود. وی اولین چاپخانه را در تبریز بنا کرد، مدتی هم نماینده مجلس بود. اعتصام‌الملک مدیر مجله‌ای به نام «بهار» بود که اولین اشعار پروین در همین مجله منتشر شد، ثمره ازدواج اعتصام‌الملک، چهار پسر و یک دختر است. مادرش اختر اعتصامی نام داشت. او بانویی مدبر، صبور، خانه‌دار و عفیف بود، وی در پرورش احساسات لطیف و شاعرانه دخترش نقش مهمی داشت و به دیوان اشعار او علاقه فراوانی نشان می‌داد.

سرودن در 11 سالگی

پروین اعتصامی از کودکی با مطالعه آشنا شد. خانواده او اهل مطالعه بود و می‌شد مطالب علمی و فرهنگی، به‌ویژه ادبی را از لابه‌لای گفت‌وگوهای آنان در‌یافت. در یازده سالگی به دیوان اشعار فردوسی، نظامی، مولوی، ناصرخسرو، منوچهری، انوری و فرخی که همه از شاعران بزرگ و نام‌آور زبان فارسی به شمار می‌آیند، آشنا بود و از همان کودکی پدرش در زمینه وزن و شیوه‌های یادگیری آن با او تمرین می‌کرد.

گاهی شعری از شاعران قدیم به او می‌داد تا بر اساس آن، شعر دیگری بسراید یا وزن آن را تغییر دهد، و یا قافیه‌های نو برایش پیدا کند، همین تمرین‌ها و تلاش‌ها زمینه‌ای شد که با ترتیب قرارگیری کلمات و استفاده از آن‌ها آشنا شود و در سرودن شعر تجربه بیاندوزد. هرکس کمی با دنیای شعر و شاعری آشنا باشد، با خواندن این بیت‌ها به توانایی او در آن سن و سال پی می‌برد. برخی از زیباترین شعرهایش مربوط به دوران نوجوانی، یعنی یازده تا چهارده سالگی او است، شعر «ای مرغک» او در 12 سالگی سروده شده است:

ای مُرغک خُرد، ز آشیانه /پرواز کن و پریدن آموز

تا کی حرکات کودکانه؟/در باغ و چمن چمیدن آموز

رام تو نمی‌شود زمانه/رام از چه شدی؟ رمیدن آموز

مندیش که دام هست یا نه/بر مردم چشم، دیدن آموز

شو روز به فکر آب و دانه/هنگام شب آرمیدن آموز

ویژگی‌های اشعار

شعرهای پروین، «تعلیمی» و اخلاقی است؛ نه غنایی و تغزلی. در تقسیم‌بندی شعر به نو و کهن، پروین را باید در میان کهن‌سرایان گنجاند. واژگان شعر پروین، گران‌مایه و بزرگ است. در دیوان او بیش از هفتاد مناظره آمده است که این مناظره‌ها نه فقط میان آدمیان و جانوران و گیاهان، بلکه میان اشیاء مختلف؛ مانند سوزن و نخ نیز پیش می‌افتد. شعر پروین، از جهت فکر و معنا بسیار متین است، گویا اندیش‌وری توانا، ثمره تفکّرات خود را درباره انسان و جنبه‌های گوناگون زندگی و نکته‌های اخلاقی و اجتماعی، به قلم آورده است. آنچه شعر پروین را برگزیده کرده، مضمون‌ها و معناها، در اشعار اوست.

نزدیکان پروین، او را زنی با وقار، متین، کم‌سخن، صاحب عزت‌نفس، صداقت، صراحت، تواضع، پاکی طینت و عقیده، خوش‌رفتاری و پاک‌دامن معرفی کرده‌اند که همواره از حضور در محفل‌ها و گردهمایی‌ها سر باز می‌زده است

دیوان پروین، سرشار از حقیقت‌های الهی و معنوی و مفهوم‌های عالی انسانی و پند و اندرز است. رنگ ملایمی که از تابش نور عرفان و فلسفه به مفهوم‌های مورد نظر شاعر افتاده، چنان نیست که چشم خوانندگان را بیازارد، اما در عوض به شعر او جلا بخشیده است. روح عاطفی پروین و احساسات زنانه و مادرانه او که گاه در قطعه‌ها و مناظره‌ها تجلی یافته، با روح عرفانی و اخلاقی او که در قصیده‌ها تابیده، آمیخته‌ای دلپذیر را به وجود آورده است. آشکارترین ویژگی پروین، روحیه ظلم‌ستیزی و پشتیبانی از محرومان و یتیمان جامعه است، چنان‌که در شعرهای او نیز تجلی یافته و به اشعار ایشان رنگ سیاسی، اجتماعی داده است. روحیه همنوع‌دوستی ایشان درباره وضعیت دردمندان جامعه، سبب شده بود که در اشعار خود کوبنده‌ترین انتقادها را از شاهان و حکومت وقت بیان کند.

ویژگی‌های اخلاقی

نزدیکان پروین، او را زنی با وقار، متین، کم‌سخن، صاحب عزت‌نفس، صداقت، صراحت، تواضع، پاکی طینت و عقیده، خوش‌رفتاری و پاک‌دامن معرفی کرده‌اند که همواره از حضور در محفل‌ها و گردهمایی‌ها سر باز می‌زده است. دیوان اشعار وی نیز از حادثه‌ها و رخدادهای شخصی و اجتماعی تقریباً خالی است و در آن غیر از قطعه‌ای که در «تعزیت پدر»، و شعری که برای سنگ مزار خود سروده و نیز شعر «نهال آرزو» که برای جشن فارغ‌التحصیلی کلاس خود گفته و یکی دو شعر دیگر، شعر شخصی وجود ندارد.

وزارت فرهنگ در سال 1315، مدال درجه سه لیاقت را به پروین اعتصامی اهدا کرد، ولی او این مدال را قبول نکرد. گفته شده که حتی پیشنهاد رضاخان را که از او برای ورود به دربار و تدریس به ملکه و ولیعهد وقت دعوت کرده بود، نپذیرفت. روحیه و اعتقادات پروین به گونه‌ای بود که به خود اجازه نمی‌داد در چنین مکان‌هایی حاضر شود. او ترجیح می‌داد در تنهایی و سکوت شخصی‌اش، به مطالعه بپردازد. او که درباره ستمگران شعر گفته، چگونه می‌تواند به محیط اشرافی دربار قدم گذارد و در خدمت آن‌ها باشد؟

برزگری پند به فرزند داد، کای پسر/ این پیشه پس از من تو راست

مدت ما جمله به محنت گذشت/نوبت خون خوردن و رنج شماست

هر چه کنی نخست همان بدروی/کار بد و نیک، چو کوه و صداست

گفت چنین، کای پدر نیک رای/صاعقه‌ی ما ستم اغنیاست

پیشه آنان، همه آرام و خواب/قسمت ما، درد و غم و ابتلاست

ما فقرا، از همه بیگانه‌ایم/مرد غنی، با همه‌کس آشناست

خوابگه آن را که سمور و خزست/کی غم سرمای زمستان ماست

تیره‌دلان را چه غم از تیرگی‌ست/بی‌خبران را چه خبر از خداست

بیماری و مرگ

پروین اعتصامی، پس از کسب افتخارات فراوان و درست در زمانی که برادرش ـ ابوالفتح اعتصامی ـ دیوانش را برای چاپ دوم حاضر می‌کرد، ناگهان در روز سوم فروردین 1320 بستری شد. پزشک معالج او، بیماری‌اش را حصبه تشخیص داده بود، اما در مداوای او کوتاهی کرد و متأسفانه زمان درمان او گذشت و شبی حال او بسیار بد شد و در بستر مرگ افتاد. نیمه‌شب شانزدهم فروردین 1320 پزشک خانوادگی‌اش را چندین بار به بالین او خواندند و حتی کالسکه آماده‌ای به درِ خانه‌اش فرستادند، ولی او نیامد و ... پروین در آغوش مادرش چشم از جهان فروبست. پیکر پاک او را در آرامگاه خانوادگی‌اش، در شهر قم و کنار مزار پدرش، در جوار خانم حضرت معصومه(س) به خاک سپردند. پس از مرگش، قطعه شعری از او یافتند که معلوم نیست در چه زمانی برای سنگ مزار خود سروده بود. این قطعه را بر سنگ مزارش نقش کردند، آن‌چنان‌که یاد و خاطره‌اش در دل مردم نقش بسته است:

این که خاک سیهش بالین است /اختر چرخ ادب پروین است

چهار سال پیش، در همایش «كارنامه‌ صد سال شعر زنان فارسی‌سرا»، محمدرضا سنگری ـ پژوهشگر و استاد دانشگاه ـ این موضوع را مطرح كرد كه پروین اعتصامی بر اثر ابتلا به بیماری حصبه از دنیا نرفته و دستگاه حاكم رضاشاه، این شاعر را به قتل رسانده است. او پروین را یكی از شهیدان شعر فارسی لقب داد.

دیدگاه شاعران درباره پروین

مهدی اخوان ثالث: از جمله دلایل عزیز و ارجمند بودن پروین اعتصامی، مثلاً همین است که این آزاده‌زنِ بزرگوار، با آن‌ همه شعر و سخن که دارد، در دیوانی با پنج‌هزار بیت، فقط یک یا دو جاست که از خودش حرف زده و «منِ شخصی و خصوصی» او از پسِ پشت شعرش خود می‌نماید و جلوه می‌کند. تازه درآن یک دو جا هم امری روحی و بشری و از جمله عمومیات عواطف آدمی در میان بوده، عواطف مشترک همگان؛ مثلاً مرثیه‌ای برای پدرش گفته یا لوحی برای مزارش، یا در تقدیرنامه‌ای منظوم، ودایع روح و مواجید قریحة خود را به دست زمانه سپرده است. طبعاً در این‌طور موارد جنبة همگانی و انسانی امر در حد خود محفوظ است، یعنی شعر حکایت از احوالی دارد که آن‌قدرها هم شخصی و خصوصی نیست.

ملک‌الشعراء بهار: دیوان پروین اعتصامی، ترکیبی است از دو سبک و شیوه لفظی و معنوی، آمیخته با سبکی مستقل و آن دو، یکی شیوه شعرای خراسان است، خاصه استاد ناصرخسرو و دیگر شیوة شعرای عراق و فارس، به‌ویژه شیخ مصلح‌الدین سعدی و از حیث معانی نیز، بین افکار و خیالات حکما و عرفاست و این جمله با سبک و اسلوب مستقلی ترکیب یافته و شیوه‌ای بدیع به وجود آورده است. هنر پروین آن‌جاست که از زبان همه‌چیز سخن می‌گوید: چشم و مژگان، دام و دانه، مور و مار، سوزن و پیرهن، خاک و باد، مرغ و ماهی، صیاد و مرغ،... و عاقبت خواننده را در عالم «کلیله و دمنه» و عوالم طفولیت و جوانی و پیری و هزاران احوال درونی و بیرونی سیر می‌دهد و تسلیت می‌بخشد.

نادرنادرپور: پروین چه از لحاظ «بافت کلام»، و چه از لحاظ «دید شاعرانه» گرایش بیشتری به شیوه کهن دارد تا به شیوه نو، لیکن ازآن‌جا که مضامین و موضوعات تازه‌ای ـ آن هم با لطف و رقّت خاص زنانه ـ در شعر خویش آورده و نخستین زن ایرانی است که به معنی واقعیِ کلمه شاعر بوده، لذا سرسلسله شاعرِگان (شاعران زن) امروز ایرانش باید خواند.

از میان دیوان شاعر

بلبلی از جلوه گل بی‌قرار/گشت طربناک به فصل بهار

در چمن آمد غزلی نغز خواند/رقص‌کنان بال و پری برفشاند

بیخود از این سوی بدان‌سو پرید/تا که به شاخ گل سرخ آرمید

پهلوی جانان چو بیفکند رخت/مورچه‌ای دید به پای درخت

با همه هیچی، همه تدبیر و کار/با همه خردی، قدمش استوار

ز انده ایام نگردد زبون/رایت سعیش نشود واژگون

قصه نراند ز بتان چمن/پا ننهد جز به ره خویشتن

مرغک دلداده به عُجب و غرور/کرد یکی لحظه تماشای مور

خنده‌کنان گفت که ای بی‌خبر/مور ندیدم چو تو کوته‌نظر

روز نشاط است، گهِ کار نیست/وقت غم و توشة انبار نیست

همرهی طالع فیروز بین/دولت جان‌پرور نوروز بین

هان مکش این زحمت و مشکن کمر/هین بنشین، می‌شنو و می‌نگر

نغمة مرغان سحرخیز را/معجزة ابر گهرریز را

مور بدو گفت بدینسان جواب/غافلی، ای عاشق بی‌صبر و تاب

*******

ای خوشا مستانه سر در پای دلبر داشتن

دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن

نزد شاهین محبت بی پر و بال آمدن

پیش‌باز عشق آیین کبوتر داشتن

سوختن بگداختن چون شمع و بزم افروختن

تن بیاد روی جانان اندر آذر داشتن

اشک را چون لعل پروردن به خوناب جگر

دیده را سوداگر یاقوت احمر داشتن

هر کجا نور است، چون پروانه خود را باختن

هر کجا نار است، خود را چون سمندر داشتن

آب حیوان یافتن، بی‌رنج در ظلمات دل

زان همی نوشیدن و یاد سکندر داشتن

از برای سود، در دریای بی‌پایان علم

عقل را مانند غواصان، شناور داشتن

گوشوار حکمت اندر گوش جان آویختن

چشم دل را با چراغ جان منور داشتن

در گلستان هنر چون نخل بودن باروَر

عار از ناچیزی سرو و صنوبر داشتن

از مس دل ساختن با دستِ دانش زرِ ناب

علم و جان را کیمیا و کیمیاگر داشتن

همچو مور اندر ره همت همی پا کوفتن

چون مگس همواره دست شوق بر سر داشتن


منابع: دانشنامه رشد/ ایسنا/ دیوان شاعر