تبیان، دستیار زندگی
واکنش شاعران به حوادث تروریستی تهران
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گیرم که کمی ترقه‌بازی کردند

واکنش شاعران به حوادث تروریستی تهران

بخش ادبیات تبیان
حادثه تهران

در پی حوادت تروریستی تهران  تعدادی از شاعران جوان کشورمان اشعاری را سروده‌اند که در ادامه باهم می‌خوانیم:

گیرم که کمی ترقه‌بازی کردند

با اسلحه، قتل، صحنه‌سازی کردند

باید کلک داعشیان را بکنیم

وقتی به وطن دست‌درازی کردند

حسین جعفری

***

امروز وطن معنی غم را فهمید

با سایه جنگ، متهم را فهمید

از خواب پرید کشور من اما

معنای مدافع حرم را فهمید

محسن ناصحی

***

ماییم علاج «رقه»بازی‌هاتان

پایان تمام فرقه‌بازی‌هاتان

شیران شلمچه را نترسانید از

این تق و تق ترقه‌بازی‌هاتان...

محمدحسین جعفریان

***

در شام و عراق، در یمن‌ها مانده‌ست

ترسیده و در جامه زن‌ها مانده‌ست

چون حالت احتضار دارد داعش

دلخوش به همین لگدزدن‌ها مانده‌ست

میلاد عرفان‌پور

***

اول صبح هفده خرداد

روز تلخی برای ایران شد

آسمانی که تار و ابری بود

لاله‌ای که گلوله‌باران شد

در شب تارشان سپیدی نیست

و به تدبیرشان امیدی نیست

طرح لبخند‌های دیروز است

اگر امروز شهر گریان شد

جنگ و سازش چه فرق دارد اگر

آخرش کشتن است و خونریزی

حاصل دوستی اگر این است

حاصل دشمنی اگر آن شد

دشمن ما رفیق شیطان است

تحت دستور آل مروان است

سایه جنگ بر سرش باقیست

هر که امیدوار شیطان شد

دوستی با یزیدیان هرگز

آب؛ از دست دشمنان! هرگز

راه ما راه سیدالشهداست

نوبت کربلای ایران شد

دیه چشم بی‌گمان چشم است

پاسخ این دهن‌کجی خشم است

انظرو بالقبورکم فی‌الشام

جهزوا، چونکه روز پایان شد

سیده‌فرشته حسینی

***

سرگشته به دنبال سراب آمده بود

کبریت به جنگ آفتاب آمده بود

فهمید دگر گور خودش را کنده

خفاش به لانه عقاب آمده بود

هادی ملک‌پور

***

هم خون شهید، خاک را رنگین کرد

هم غصه، فضای شهر را سنگین کرد

وقتش شده تا کمی بیاید به خودش

هرکس به مدافع حرم توهین کرد

محمدحسین رحیمیان

***

اى ماه خدا، ناله و آه آوردیم

یاران «شهید» را گواه آوردیم

از «سایه جنگ» تا ابد باکى نیست

بر سایه لطف تو پناه آوردیم

محمدمهدى عبداللهى

***

بر کوردلان وقت عذاب آمده است

شب کوره به جنگ آفتاب آمده است

سردار بیا گردن شان را بشکن

خفاش به لانه عقاب آمده است

مهدی صفی‌یاری

***

تا اسم خطر آمده... در میدان‌ها

برخاسته‌اند در دفاع از جان‌ها

تند آمده‌اند... زین سبب «تند رو»اند!

گمنام و غریبند بلاگردان‌ها

داده به که هشدار کنون، رهبر ما؟!

این محض تلنگر است،آمد سر ما!

با خون مدافعان... نه با سازش و ترس!

شد سایه جنگ، دور از کشور ما

عارفه دهقانى

***

محزون نبینمت ای سرزمین عشق

تقدیر شاد من، روی حزین عشق

محزون نبینمت آشفته خواب من!

سرمستی مدام، ای همنشین عشق

تا بوده بوده‎ای، تا هست باشدی

آنسان عجین غم، اینسان عجین عشق

پیچیده در سرم یک عمر نام تو

نامت بلند باد، بادا طنین عشق

دلبسته‎ علی، دلداده‎ حسین

ای پیش از این عشق، ای بعد از این عشق

من در تو دیده‎ام، افسون صبر را

من با تو دیده‎ام، مه را نگین عشق

دلکنده از جهان دلبسته‎ توام

دلبسته‎ توام، زیباترین عشق!

محزون نبینمت جغرافیای مهر!

ای اولین عشق، ای آخرین عشق

وحید طلعت


منبع: وطن امروز