تبیان، دستیار زندگی
عباسی داکانی، شاعر و پژوهشگرمی گوید: شعر حافظ ماوراء بشر است و خودش هم این ویژگی را در اشعارش بیان کرده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شعر حافظ، ماوراء بشر است (مصاحبه)

گفتگو با دکتر عباس داکانی به مناسبت روز بزرگداشت حافظ

عباسی داکانی، شاعر و پژوهشگرمی گوید: شعر حافظ ماوراء بشر است و خودش هم این ویژگی را در اشعارش بیان کرده است.

مصاحبه : مریم معمار - بخش ادبیات تبیان
حافظ برآیند تاریخ پیش از خودش است (مصاحبه)

بیستم مهرماه، روز بزرگداشت حافظ شیرازی، شاعر بلند آوازه ایران است. به همین مناسبت در گفتگویی کوتاه با دکتر عباسی داکانی شاعر، پژوهشگر و استاد دانشگاه درباره حافظ و شعر او به گفتگو نشستیم که در ادامه می آید:

ماندگاری نام حافظ در چیست؟

اگر به نام «حافظ» دقت کنیم می بینیم که این عنوان متعلق به گروه های مختلفی از افراد است، به عنوان مثال به افرادی که حافظ قرآن هستند «حافظ» گفته می شود یا به افرادی که هزار حدیث نبوی را از حفظ باشند «حافظ» گفته می شود، همچنین به موسیقی دانان بزرگ هم مانند عبدالقادر غیبی مراغی مشهور به عبدالقادر مراغه ای نیز «حافظ» گفته می شود. این مساله نشان می دهد که حافظ از سویی با قرآن و سنت و از سویی دیگر با شعر و موسیقی ارتباط دارد.

پیش از حافظ شاعران زیادی مانند خیام، نظامی، عطار، سنایی و مولانا آمده اند و حافظ برآیند آنهاست. حافظ عصاره، خلاصه و فشرده همه تولیدات ادبی پیش از خودش در زبان فارسی است

این استاد دانشگاه ادامه داد: بنابراین بر اساس اسم حافظ می توان به شخصیتش پرداخت. شخصیت او خطی نیست و به صورت منشوری است و این منشوری بودن، او را در تاریخ بزرگ ما مانا و ماندگار کرده است.

حافظ لسان الغیب هم هست؟

لسان الغیب به معنی زبان ماورا است. در تاریخ ما از نظر مردم همیشه هاله ای از قداست و حجب پیرامون شخصیت شاعران وجود داشته است و مردم معتقد بودند که شعر شعور نبوت است و از دیرباز برای شاعران نوعی الهام قائل بودند و آنها را ملهمان عالم غیب می دانستند و می گفتند که شاعران در معرض آذرخش های مقدسند و معتقد بودند شعر آمدنی است نه گفتنی و هدیه ای از سوی خدایان است. گذشتگان شاعر را کسی نمی دانستند که بر اساس وزن و نظم کلمات را به هم می بافد بلکه معتقد بودند که در ارتباط با جهان غیب است و ضمن ادب لفظ به ادب نفس هم پرداخته است.

لذا شاعر زبان وجود بوده نه زبان فردیت شاعر و شاعر کسی بوده که راز آسمان را به زمین می آورده است. البته حافظ خودش هم به این مساله آگاه بوده کما اینکه در شعر «صبحدم از عرش می آمد خروشی عقل گفت قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می کنند» یا در جایی دیگر که می گوید «شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود» نشان می دهد که خودش هم این ویژگی را برای اشعارش قائل است و می گوید که شعرش بشری نیست و لسان الغیب است.

ویژگی های شعر حافظ چیست؟

این دسته از شعرها، جنبه منشوری دارند و مخاطبان می توانند خودشان را مانند آئینه در آن ببینند و هرکسی در شعر حافظ خودش را می بیند و بر اساس درک و فهم خودش از آن برداشت می کند. بنابراین بین آنچه که ما از شعر حافظ می فهمیم با آنچه که حافظ می خواسته بیان کند فاصله زیادی وجود دارد و درک وجود این فاصله و پذیرش آن آغاز راه است.
میزان درک ما از زیبایی شناسی شعر حافظ جدا از درك ما از زیبایی شناسی ایرانی و عرفانی نخواهد بود. زمینه هایی وجود داشته كه شعر حافظ پدید آمده است. شعر حافظ ادامه منطقی شعر پیش از اوست و تفكری که در پشتوانه این زیبایی شناسی است.

بر اساس اسم حافظ می توان به شخصیتش پرداخت. شخصیت او خطی نیست و به صورت منشوری است و این منشوری بودن، او را در تاریخ بزرگ ما مانا و ماندگار کرده است

فهم هر اثر هنری مانند شعر از دو نظر صورت می گیرد؛ فرم و محتوا. حافظ زیبایی هایی در شعرش دارد که از نظر ظاهری و فرمی بسیار جذاب است و مخاطب را جذب می کند از سویی بیان محتوای خوب در این فرم و قالب زیبای شعری سبب می شود که شعر در نظر مخاطب بسیار زیبا و جذاب بنماید، شعری که هم ظاهر خوبی دارد هم باطن خوب.

شعر حافظ  را چگونه باید خواند و درک کرد؟

آشنایی با دانش فکری و محتوایی که در اشعار حافظ وجود دارد بسیار مهم است که درک این مهم بدون داشتن عرفان و حکمت امکانپذیر نیست. به عنوان مثال رساله ای که سهروردی باب عشق دارد به گونه ای است که وقتی آن را می خوانیم می توانیم بفهمیم حافظ چه گفته است.

ما نباید سخن دیگری را پایین بیاوریم باید تلاش کنیم خودمان را بالا بکشیم و اولین مرتبه این بالابردن بوسیله آگاهی ایجاد می شود. اما عرفان، آگاهی نیست بلکه عشق ورزیدن است. باید توجه داشت که دانایی شرط راه است اما توانایی هم می خواهد. هرگاه ما به سوی انسانیت بیشتر و فرزانگی بیشتر گام برداریم بیشتر به حافظ نزدیک می شویم.

پیش از حافظ شاعران زیادی مانند خیام، نظامی، عطار، سنایی و مولانا آمده اند و حافظ برآیند آنهاست. حافظ عصاره، خلاصه و فشرده همه تولیدات ادبی پیش از خودش در زبان فارسی است.