واکنش نظامی گنجهای به حمله روس به ایران
محمد طاهری خسروشاهی پژوهشگر حوزه ادب و تاریخ آذربایجان و مدیر اجرایی موسسه تحقیقات علوم اسلامی -انسانی دانشگاه تبریز یادداشتی بر نخستین بازتاب جنگهای روس با ایران در شعر فارسی با عنوان «واکنش نظامی گنجهای به حمله روس به ایران» نوشته و منتشر کرده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : يکشنبه 1397/09/18 ساعت 13:06
نخستین روابط روس با ایران با یك سلسله تجاوز و تاختوتاز آغاز شده است. یکی از این حملات، سال 332 هجری به شهر بردعه در قفقاز صورت گرفته كه مقارن با زمان سلطنت نوحبننصرسامانی معروف به «امیراحمد» است.
در منظومه «اسكندرنامه» نظایی، شرحی راجع به تاختوتاز روسها در شهر بردعه قفقاز وجود دارد كه باید از آن به عنوان «نخستین بازتاب جنگهای روس با ایران در شعر فارسی» یاد كرد. شواهد و قرائن تاریخی نشان میدهد که جریان منظوم در اسكندرنامه ظاهرا در باب همین هجوم روس به بردعه در 332 هجری است، كه البته به گمان من نظامی با بعضی افسانههای شاعرانه آن را مخلوط نموده است.
مرحوم استاد زرینكوب با اشاره به علاقه نظامی در به نظم كشیدن لشكركشی روس به بردعه، بدین خاطر كه «بردعه و سرزمین ارمن و ابخاز، موطن و منشاء خود او بود»، اظهار میدارد كه «نظامی كه ظاهرا قصه این لشكركشی را از مآخذ نصرانی محلّی، تلقی كرد و یا از افواه اقوام این نواحی (ارمنی یا گرجی) شنیده است، ماجرای رفتن اسكندر به قبچاق و بردعه را با ذوق و علاقه خاصی نقل میكند».
جمالزاده برخلاف زرینكوب، معتقد است: «مآخذ اصلی نظامی در نظم حكایت مزبور به احتمال زیاد «شاهنامه فردوسی» بوده است، چون كه فردوسی هم قصه اسكندر و رفتن وی را به شهر زنان كه «هروم» نام داشت، مفصل حكایت نموده است». البته گویا منبع فردوسی نیز كتاب «قصه اسكندر» كالیستنس یونانی بوده، با این تفاوت كه نظامی نام شهر را از «هروم» به «بردعه» و نام ملكه شهر را از «قیدافه» به «نوشابه» تغییر داده است.
تردیدی نیست كه داستان جنگ اسكندر با روس یك افسانه است و نظامی نظر به علاقه خاص خویش به تاریخ سرزمین خود، اقدام به نظم این داستان نموده است.
جریان داشتن حكایت حمله روس به ایران در سرزمینهای قفقاز در سده حیات نظامی قطعی است، چنان که خاقانی شروانی شاعر همعصر و همسایه نظامی نیز ماجرای این جنگها را به نظم كشیده، كه البته تفاوتهای جزئی با داستان نظامی دارد و ما در جای خود درباره این شعر تاریخی خاقانی سخن گفتهایم.
در هر حال باید گفت نظامی نخستین شاعری است كه در باب هجوم روسها به ایران، به واكنش برخاسته و اگرچه این واقعیت تاریخی را با ظرافتهای شاعرانه و هنرهای شعری آرایش داده، نباید در اصالت حادثه تردید كرد. ظاهرا نخستین بازتابها به این جریانات و تجاوزات در شعر شاعران سبك آذربایجانی و گویندگانیكه در سرزمینهای قفقازی ایران میزیستهاند، تجلّی یافتهاست.
خلاصه داستان جنگهای روس با ایران در اسكندرنامه
پس از آنكه اسكندر، خاقان چین را بدرود میكند، روی به ماوراءالنهر مینهد. در این سفر، سمرقند را بنا میكند و اندیشه بازگشت به روم در سر میافكند كه ناگاه حاكم و پهلوان ناحیه ابخاز «دوالی» نام، از تجاوز روسها به خاك بردعه به اسكندر شكایت میبرد و از او تقاضای یاری میكند. دوالی میگوید كه روسها بردعه را با خاك یكسان كرده و «نوشابه» ملكه بردعه را كه اسكندر در سفر پیشین دل به مهر او بسته بود، به اسارت بردهاند. «شاه از این خبر سخت در تاب شد و برای دفع روسها و آزاد كردن بردع و نوشابه، عزم جزم كرد» (زرینكوب، 1377: 186) و به دشت قبچاق روی نهاد. در این دشت نبردی سخت بین اسكندر و فرمانده سپاه روس، قنطال، روی داد و در مدت هشت روز نبردهای تن به تن بسیاری از سربازان دو طرف را به كام مرگ كشید. در هشتمین روز از نبرد، اسكندر شكستی سخت به سپاه روس وارد كرد و فرمانده قشون روس را در كمند آورد. جنگ روس و ایران با پیروزی اسكندر و آزادی «نوشابه» از دام روس پایان یافت. با هم بخشی از ابیات اسکندرنامه در این خصوص را می خوانیم:
كه: فریاد شاها زبیداد روس
كه از مهد ابخاز بستد عروس
ستیزنده روسی ز آلان و ارگ
شبیخون درآورد همچون تگرگ
به دربند آن ناحیت راه یافت
به فرّاطها سوی دریا شتافت
خروجی نه بروجه اندازه كرد
در آن بقعه كین كهن تازه كرد
به تاراج برد آن بر و بوم را
كه ره بسته باد آن پی شوم را
همه شهر و كشور به هم برزدند
ده و دوده را آتش اندر زدند
ببینی كه روسی در این روز چند
به روم و به ارمن رساند گزند
ستانند كشور گشایند شهر
كه خامان خلقند و دونان دهر
همه رهزنانند چون گرگ و شیر
به خوان نادلیرند و بر خون دلیر
زروسی نجوید كسی مردمی
كه چون گوهری نیستش ز آدمی
خلل چون درآن مرز و بوم آورند
طمع در خراسان و روم آورند
منبع: ایبنا