تبیان، دستیار زندگی

همه می‌توانند یک داستان خوب بنویسند

مارگارت اتوود، نویسنده سرشناس کانادایی در مصاحبه‌ اخیرش عنوان کرده که هر فردی می‌تواند یک داستان خوب بنویسد البته اگر انگیزه قوی داشته باشد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مارگارت اتوود، نویسنده

نویسنده 78 ساله کانادایی تاکنون بیش از 40 اثر داستانی و غیرداستانی منتشر کرده و بیش از 55 جایزه ملی و بین‌المللی به دست آورده است. «سرگذشت ندیمه» یکی از مطرح‌ترین آثار اوست که جایز آرتورسی‌کلارک و دیگر جوایز معتبر ادبی را برایش به ارمغان آورد. از سال گذشته میلادی پخش سریالی با اقتباس از این رمان در امریکا آغاز شده که فصل دوم آن اخیرا به اتمام رسیده و قرار است فصل سوم آن به‌زودی منتشر شود.

اتوود که سال‌ها در دانشگاه‌های امریکا و کانادا تدریس کرده قصد دارد به زودی کلاس‌های آنلاین نویسندگی برای علاقه‌مندان به نویسندگی برگزار کند و تجربیات خود را در نوشتن به نسل جوان انتقال دهد.

نویسنده کانادایی در مصاحبه اخیرش درباره تدریس داستان و تکنولوژی حرف زده و به آن‌دسته از منتقدانی که می‌گویند اقتباس تلویزیونی از «سرگذشت ندیمه» سیاه‌تر از آن است که بشود دید پاسخ داده است.

شما قبلا هم تدریس می‌کردید چه شد دوباره به تدریس بازگشتید؟

به هر حال این تدریس مانند تدریسی نیست که سابقا به آن مشغول بودم. این‌جا نه دانشگاهی در کار است و نه کلاسی با دانشجویانی که هر هفته آن‌ها را ببینی. بنابراین کاملا متفاوت است. این‌که چرا دوباره به تدریس بازگشتم باید بگویم هرگز آن را رها نکرده‌ام. تدریس آنلاین به علاقه‌مندان این فرصت را می‌دهد تا از هر جا که بخواهند در آن شرکت کنند و افراد بیشتری بتوانند از آن استفاده کنند.

آیا فکر می‌کنید که هر شخصی می‌تواند داستان خوب بنویسد اگر ابزار لازم در اختیارش باشد؟

ابزار و البته انگیزه. معتقدم که انگیزه و اشتیاق از همه چیز مهم‌تر است. در این صورت هر فرد علاقه‌مندی می‌تواند داستان خوب بنویسد؛ البته بستگی به این هم دارد چه اندازه زمان و انرژی می‌خواهد صرف آن کند. معجزه‌ای در کار نیست. داروی یا نسخه فوری وجود ندارد که در یک چشم به هم زدن از شما داستان‌نویس حرفه‌ای بسازد.

آیا خودتان تا به حال نصیحت یا نکته‌ای از یک مدرس داستان‌نویسی شنیده‌اید که در ذهنتان مانده باشد؟

در آن روزها مدرس داستان‌نویسی وجود نداشت. یا اگر هم بودند تعداشان خیلی کم بود. هر چیزی هم که اتفاق می‌افتاد در محافل غیر رسمی و معمولا بین خود نویسندگان بود. حالا زمانه فرق کرده. می‌توانید تعداد بی‌شماری کتاب، وب‌سایت و جزوه‌های مختلفی را پیدا کنید که پر از آموزش نکته‌ها و رمز و رازهای نویسندگی باشد.

آیا آرزو می‌کردید زمانی که تازه نوشتن را شروع کرده بودید به این کلاس‌ها و منابع دسترسی می‌داشتید؟

در آن صورت همه چیز فرق می‌کرد. فکر می‌کنم چیزی که آن منابع در اختیار شما می‌گذارند مثل راهی میان‌بر است بنابراین به جای این‌که خودتان تلاش کنید و یاد بگیرید، شخصی دیگری باید ونبایدهای کار را به شما می‌گوید.

آیا شما خودتان را پذیرای تکنولوژی می‌دانید؟

نه فکر نمی‌کنم چنین باشد. از آن آگاهم؛ اما تکنولوژی فقط یک ابزار است. زمانی که به آن‌ نیاز داشته باشید از آن‌ استفاده می‌کنید.

فصل دوم سریال «سرگذشت ندیمه» که به تازگی به پایان رسیده است کمی ار رمان شما فراتر رفته آیا برای شما به عنوان یک نویسنده عجیب نیست که ببینید شخصیت‌های رمانتان از جایی که قرارشان داده‌اید فراتر رفته‌اند؟

من در دهه هفتاد با سینما و تلویزیون همکاری‌های بسیاری داشته‌ام. بنابراین با مشکلاتی که سینماگران هنگام اقتباس اثری با آن مواجه می‌شوند آشنا هستم. آن‌ها گاهی مجبور می‌شوند دست به انتخاب‌هایی بزنند.

برخی فکر می‌کنند که اقتباس تلویزیونی از رمان شما تلخ‌تر و طاقت فرساتر تر از آن هست که بشود تماشایش کرد.

من فکر می‌کنم آن‌ها اخبار را هم زیاد تماشا نمی‌کنند.

چه چیزی موجب انتقاد از ساخت این سریال شده است. زیرا می‌دانم که نویسندگان فیلم‌نامه‌ قوانین شما را برای رمان رعایت کرده‌اند و چیزی را که در جهان ما اتفاق نیفتاده وارد ماجرای داستان نکرده‌اند؟

بله چیزی وجود ندارد که اتفاق نیفتاده باشد.

پس فکر می‌کنید این یک انتقاد منصفانه است؟

آستانه‌ تحمل مردم با یکدیگر متفاوت است. بستگی به این دارد که شما فردی هستید که می‌خواهید از واقعیت‌ها فرار کنید یا می‌خواهید با آن‌چه که به زندگی واقعی شما بسیار نزدیک است، رو‌به‌رو شوید. بنابراین به من مربوط نمی‌شود که به مردم بگویم چه ببیند و چه نبینند. کاملا به خودشان مربوط است.

آیا شما احساس می‌کنید که دموکراسی به آسیب‌پذیرترین مرحله خود رسیده است؟

همه دارند به حمله به مطبوعات آزاد توجه نشان می‌دهند. این‌ها علایم نگران‌کننده‌ای هستند و این حقیقت که قدرت خارجی در تلاش برای تاثیر گذاشتن و متزلزل کردن آن‌چه تا این جا اتفاق افتاده است حقیقتا ترسناک است. اما این چیز جدیدی نیست. چیزی که جدید است این است که امریکا فکر می‌کرد که کاملا منحصر به فرد است و از این قبیل امور مبرا است و روشن است که این صحیح نیست.

شما هم‌چنین در آخرین مصاحبه خود عنوان کردید که افراط‌گرایی می‌تواند به سرعت اتفاق بیافتد و عکس آن نیز می‌تواند رخ دهد؟

خیلی سریع. این قبیل مسائل می‌توانند علایم هشداردهنده زیادی داشته باشند اما اتفاق فعلی خیلی سریع می‌تواند رخ دهد و به همان نسبت سقوط نیز خیلی نزدیک می‌تواند باشد.

نقش هنر به ویژه نوشتن را در مقاومت در برابر استبداد و اقتدارگرایی چطور ارزیابی می‌کنید؟

ما باید درباره نقشی که هنر می‌تواند ایفا کند بسیار محتاط و موشکافانه عمل کنیم. نمی‌توان به نویسنده تعیین تکلیف کرد. چون خروجی آن یا تبدیل به پروپاگاندا می‌شود و یا به گروهی از نویسندگان در تبعید که نمی‌خواهند آلت دست دولت و یا سخنگوی تبلیغاتی دسته دیگری قرار بگیرند.

اما به نظر می‌رسد که نوشتن و هنر نقش مهمی را بر ضد افراط‌گرایی داشته باشد؟

می‌توانند اما نه به این صورت که شما به آن‌ها بگویی که چه کار کنند. من می‌گویم بگذارید آن‌ها هر هنری که احساس و الهام‌بخش‌شان بوده به نمایش بگذارند. آن‌ها به هر حال مسئول جامعه اطرافشان هستند؛ زیرا خاصیت هنرمند همیشه همین بوده .اما اگر بخواهید به آن‌ها نسخه بدهید باخته‌اید. زیرا این خودش اقتدارگرایی به روشی دیگر است.

آیا شما رمان‌های خودتان را می‌خوانید؟

سعی می‌کنم که از این کار دوری کنم.

در حال حاضر در حال خواندن چه کتاب‌هایی هستید؟

یک رمان از سوفی مکینتاش با نام «آب درمانی» درباره سه دختری که در یک جزیره بزرگ شده‌اند و به آن‌ها گفته شده که مردها موجوداتی ترسناک‌اند و رمانی از کیت آتکینسون با عنوان «رونویسی» و هم‌چنین یک کتاب غیرداستانی با عنوان «فرابشر» نوشته روان هوپر و در آخر کتاب «گورستان» نیل گیمن که دارم مقدمه‌ای کوتاه هم برایش می‌نویسم. 

منبع: ایبنا به نقل ازسایت خبری میک-مارگارت اتوود