تبیان، دستیار زندگی

در گفت‌وگو با احسانی طباطبایی، مترجم و زبان‌شناس بررسی شد

متهمان ردیف اول تخریب زبان فارسی

درست‌نویسی چقدر اهمیت دارد؟ غلط‌های گفتاری و نوشتاری که این روزها رواج پیداکرده است، چه آسیبی به زبان فارسی می‌زند؟ ورود واژه‌ها از زبان‌های بیگانه خوب است یا بد؟ درباره این موضوعات با نازنین احسانی طباطبایی، کارشناس ارشد زبان‌شناسی و عضو پیوسته انجمن صنفی مترجمان و ویراستاران گفت‌وگو کرده‌ایم.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
فارسی
در کارنامه خانم احسانی، ویراستاری در نشر چشمه، ترجمه در برنامه‌های تلویزیونی جیوگی، فاز، سختانه و همچنین برنامه‌سازی در شبکه پرس تی وی به چشم می‌خورد. گفتگوی ما با این مترجم و ویراستار را بخوانید.
 
بگذارید ازاینجا شروع کنیم. حال زبان فارسی چطور است؟

راستش را بخواهید، زبان فارسی وضعیت خوبی ندارد. حال نزار زبان فارسی مانند بیماری است که به‌طور مرتب موردحمله عوامل بیماری‌زا قرار می‌گیرد. بیشتر آسیب‌هایی که به زبان فارسی وارد می‌شوند، ازقضا غیرزبانی هستند. این روزها زبان فارسی به‌جای آنکه در گفت‌وگوها و نوشتار خودنمایی کند، متأسفانه به حاشیه رانده‌شده است. این اتفاق میان نسل جدید و متولدین دو دهه اخیر که از وقتی چشم‌باز کردند با رسانه‌های اجتماعی، ابزار دیجیتال و جهان ارتباطات مواجه شده‌اند، به‌طور پررنگ‌تر دیده می‌شود. این نسل به دلیل مُدگرایی یا به خاطر آنچه خودشان به آن «پرستیژ کلامی» می‌گویند، کمتر از واژگان فارسی استفاده می‌کنند؛ چراکه باور دارند با استفاده از واژگان انگلیسی «کلاسشان» بالا می‌رود.

علاوه بر این‌ها که گفتید، چه مسائلی در این حالِ خراب زبان فارسی تأثیرگذار هستند؟

سهم بزرگی از تولید علم در جهان، به زبان انگلیسی است. فناوری‌های جدید، همراه با واژگان غیرفارسی وارد زبان ما می‌شوند، بدون آنکه بهنگام و در زمان خودش توسط فرهنگستان زبان فارسی، برایشان معادل‌سازی یا واژه‌یابی شود. متأسفانه بعدازاینکه واژه‌ای به‌طور گسترده مورداستفاده قرار گرفت و در کوچه و بازار رایج شد، تازه به فکر معادل‌سازی می‌افتیم؛ مانند کلمه «فاکس» که همچنان بیشتر از معادل فارسی خود یعنی نمابر یا دورنما کاربرد دارد. ببینید، امروز همه از کلمه «ماهواره» استفاده می‌کنند و کسی واژه انگلیسی «satellite» را به کار نمی‌برد به دلیل آنکه به‌موقع معادل آن جایگزین شد. یا واژه «کارت‌خوان» که به‌جای «pose» پذیرفته‌شده است و مواردی ازاین‌دست.

کاربرد واژه‌های خارجی در زبان فارسی، چقدر نگران‌کننده است؟

به واژه‌هایی که به این صورت وارد زبان فارسی می‌شوند «وام‌واژه» گفته می‌شود؛ یعنی واژگانی که از زبانی دیگر مثل انگلیسی وام گرفته می‌شوند و در زبان مقصد تنها تلفظ آن تغییر می‌کند مثل واژه «تلویزیون». معادل‌سازی این واژه‌ها هم‌تغییری در کاربرد آن ایجاد نمی‌کند. مهم این است که این‌ها چگونه و چطور در زبان فارسی به کار برود. ایرادی که محتمل است، دشواریِ پیدا کردن کلمات «همایند» و یا فعل مناسب برای آن‌هاست. مثل کلمه «بلوند» که با کلمه «موی» همایند می‌شود اما مثلاً «کیفِ بلوند» بی‌معنی است. به نظر من ورود این واژگان گریزناپذیر است و آن‌قدری که غلط نویسی یا استفاده نادرست از کلمات فارسی به زبان ما آسیب می‌زند، وام‌واژه‌ها خطرناک نیستند.

در تبلیغات هم درست‌نویسی رعایت نمی‌شود.

بله؛ وفور مراکز تجاری یا همان هایپرها و مال‌ها باعث ترویج فرهنگ مصرف‌گرایی شده است که در پی آن با هجوم انواع تبلیغات روبرو شده‌ایم که اتفاقاً در بسیاری موارد درست‌نویسی هم در آن‌ها رعایت نمی‌شود. یکی از سایت‌های معروف در تبلیغاتش از عبارت «بدلیجات غیر طلا» استفاده می‌کند که این خودش یک‌جور حشو است.

 

از دیدگاه علم زبان‌شناسی، بریده‌بریده گفتن ناشی از اصل «کم‌کوشی» است. مثلاً «چقدر» را «چقد» می‌نویسد و حرف ر را حذف می‌کند. یا مصدر جعلی می‌سازد مانند «زنگیدن» و «بزنگ». یا در استفاده از کلمات فقط مفهوم را می‌رساند. انگار یک زبان مخفی بین نسل جدید ایجادشده است. در دهه‌های قبل این اصطلاحات در سطح معنایی واژه‌ها بود اما الآن در سطح آوا و ادای واژگان رایج شده است.


رسانه‌ها هم که باید الگوی درست‌نویسی باشند، گاه خود مروج همین غلط نویسی‌ها هستند؟

بله. ماهیت رسانه‌های اجتماعی یعنی شتاب و رقابت نفس‌گیر برای تولید خبر. نفر اول بودن برای جذب مخاطب بیشتر باعث شده است محتوای کیفی، در بسیاری از اخبار قربانی و به بازنشر اخباری که حتی در معنا و ساختار جمله هم ایراد دارند، منجر شود. برخی از پیام‌رسان‌های اجتماعی در کشور نیز بدون توجه و دقت لازم، اخبار رسانه‌های بیگانه را بازنشر می‌دهند؛ بدون آنکه به درست‌نویسی آن توجه کنند. بی‌بی‌سی فارسی اخیراً در ماجرای بازداشت مرضیه هاشمی از عبارت «عمده» استفاده می‌کند درحالی‌که واژه «عمده» برای کالا و غیر انسان به کار می‌رود. جالب اینجاست که نه‌تنها بی‌بی‌سی باآن‌همه ادعا، اشتباه فاحش دارد، بلکه برخی رسانه‌های فارسی‌زبان داخلی هم این اشتباه را بازنشر می‌دهند.

نسل جدید، غلط نویسی و اصطلاحات نوظهوری را با خود به همراه آورده است. عواقب این اتفاق برای زبان ما چه خواهد بود؟

از دیدگاه علم زبان‌شناسی، بریده‌بریده گفتن ناشی از اصل «کم‌کوشی» است. مثلاً «چقدر» را «چقد» می‌نویسد و حرف ر را حذف می‌کند. یا مصدر جعلی می‌سازد مانند «زنگیدن» و «بزنگ». یا در استفاده از کلمات فقط مفهوم را می‌رساند. انگار یک زبان مخفی بین نسل جدید ایجادشده است. در دهه‌های قبل این اصطلاحات در سطح معنایی واژه‌ها بود اما الآن در سطح آوا و ادای واژگان رایج شده است. درواقع نسل جدید محتوا را کنار گذاشته‌اند و گویی دارند محتواهای جدیدی می‌سازند. آن‌ها غالباً دنبال چیزهای دم‌دستی هستند و به‌جای مراجعه به دائره‌المعارف و کتابخانه که به شما دانش می‌دهد سراغ کلیک در اینترنت می‌روند تا سریع به نتیجه برسند.

از طرفی در علم زبان‌شناسیِ نوین، گفتار بر نوشتار ارجحیت دارد؛ برخلاف زبان‌شناسان سنتی که معتقد بودند هرچه نوشته می‌شود، باید همان خوانده شود و نوشتار است که گفتار را می‌سازد. شاهد مثال اینکه هنوز چند زبان زنده در قبایل بومی جهان هستند که خط و الفبا ندارند و فقط حرف می‌زنند. به کلمه «خواهر» دقت کنید. حرفِ «واو» خوانده نمی‌شود. درحالی‌که در قدیم در بین برخی طوایف فارسی‌زبان این «واوِ معدوله» خوانده می‌شد؛ اما به دلیل سنگینی گفتار و سختی تلفظ به‌مرور حذف شد و فقط در نوشتار باقی ماند. در زبان انگلیسی هم همین اتفاق افتاده است. مثل کلمه «know» که «K» در آن خوانده نمی‌شود.
 
کمی هم درباره اهمیت ویرایش متون و ویراستاری صحبت کنیم. این مقوله چقدر می‌تواند به زبان کمک کند؟

اگر ویراستار را که ویرایش آوایی، معناشناسی و بررسی تطبیقی یعنی مطابقت ترجمه با متن اصلی را انجام می‌دهد از چرخه آفرینش کتاب حذف کنیم، درنهایت باعث به وجود آمدن یک موجود ناقص‌الخلقه شده‌ایم. در حوزه نشر کتاب، هنوز ناشرانی هستند که اثر ویراستاری نشده را منتشر نمی‌کنند و به‌اصطلاح، اعتبار خود را زیر سؤال نمی‌برند؛ اما به‌هرحال گرانی کاغذ و وضعیت بحرانی صنعت نشر باعث می‌شود که بعضی ناشران فقط به چاپ بسنده کنند و کتاب‌هایی با ایرادهای نوشتاری و محتوایی به دست خواننده برسد.
 
اما انگار تقصیر این کاستی‌ها تنها بر گردن برخی ناشران نیست؟

بله! نسبت به گذشته ورود به عرصه چاپ و نشر و حتی ترجمه آسان‌تر شده است. در گذشته یک نویسنده سال‌ها قلم‌فرسایی می‌کرد تا کتاب بنویسد یا یک روزنامه‌نگار برای پذیرش مقاله‌اش باید مدت‌ها تلاش می‌کرد، اما الآن هرکس می‌تواند یک رسانه در فضای مجازی داشته باشد و بی‌هیچ چارچوبی هرچه دلش می‌خواهد بنویسد. در حوزه ترجمه هم فناوری‌های جدید، برای برخی این سوءتفاهم را ایجاد کرده است که با ابزارهایی مانند «گوگل ترنسلیت» و اندکی آشنایی با زبان خارجی می‌توان مترجم شد! ترجمه تحت‌اللفظی و اینترنتی باعث شده است کتاب‌هایی ترجمه و روانه بازار شود که پس از چند بار خواندن هم متوجه نمی‌شوید چه می‌خوانید. حتی در کتاب‌های دانشگاهی هم بعضی از کارهای ترجمه تا سطح یک پروژه دانشجویی یا دانش‌آموزی پایین آمده است و اثری به چاپ می‌رسد که تنها نام فلان استاد یا ناشر را یدک می‌کشد.

از طرفی چند دهه بی‌توجهی به صنف مترجمان و ویراستاران باعث شده است خلأ بزرگی در این حوزه ایجاد شود که ترجمه و ویرایش نظام‌مند نباشد. بااینکه در سال‌های اخیر انجمن‌های صنفی مترجمان و ویراستاران آغاز به کارکرده‌اند و به‌صورت یک نهاد غیردولتی با همه توان خود در تلاش‌اند خدمت‌رسانی کنند اما زمان لازم است تا در این حوزه همه‌چیز تحت کنترل و نظارت قرار گیرد.

برای درمان این بیماری که گریبان گیر زبان فارسی شده و تبلیغ درست‌نویسی چه باید کرد؟

دیگر تبلیغات قدیمی، تکراری و شعاری که در رسانه‌ها و سازمان‌ها مرسوم است در حوزه زبان فارسی جواب نمی‌دهد و باید از الگوهای نوین دراین‌باره استفاده کرد. بگذارید نمونه‌ای عینی را مثال بزنم. دیکشنری آکسفورد، زمانی که لئوناردو دی کاپریو، هنرپیشه مشهور هالیوود بالاخره جایزه دستاورد هنری را گرفت درحرکتی هوشمندانه کلمه «لئو» (to leo) را به‌عنوان یک مدخل واژگانی جدید به زبان انگلیسی افزود و شرح معنی: «به‌دست آوردن چیزی پس از سال‌ها تلاش و فعالیت» را برای آن درج کرد. در عوض ما چه کردیم؟ از کدام‌یک از فرصت‌ها یا مشاهیر معاصر یا تاریخی در عرصه‌های گوناگون زبان فارسی برای ساخت واژگان استفاده کرده‌ایم؟ نام نابغه‌ای جهانی مثل مریم میرزا خانی می‌توانست یک مدخل جدید در دیکشنری تخصصی ریاضیات باشد یا حتی شخصیتی چون امیرکبیر. برای تبلیغ درست‌نویسی باید به سراغ روش‌های نو رفت.