تبیان، دستیار زندگی

نگاهی دیگر به نویسنده و شاعر بزرگ انگلیسی

نمادهای فراماسونری در آثار کیپلینگ

رودیارد کیپلینگ (1936-1865) نویسنده و شاعر بزرگ انگلیسی است که در پایان عصر ویکتوریا و اوایل قرن بیستم می‌زیست. او که موفق شد در سال 1907 نوبل ادبیات را دریافت کند در بمبئی هند در خانواده‌ای انگلیسی به دنیا آمد و مثل سایر فرزندان انگلیسی برای تحصیل به انگلستان رفت و در سن هفده سالگی به لاهور بازگشت.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مریم سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
رودیارد کیپلینگ
 او در بیست سالگی به عنوان یک ماسون در شعبه‌ی فراماسونری شماره‌ی782 امید و ایستادگی ( Hope and Perseverance Lodge) در لاهور عضو شد و این آغازی برای صرف عمر، عشق و قلمش در مسیر آمال فراماسونری بود.

پیش از اینکه به تأثیر نمادهای فراماسونری در آثار کیپلینگ بپردازیم لازم است به ریشه‌های امپریالیستی آثار او هم اشاره‌ای بکنیم. در آن زمان و در عصر ملکه ویکتوریا، هند مستعمره‌ی انگلستان بود. کیپلینگ در آثارش نگاه بالا به پایین امپراتوری بریتانیا به کشورهای مستعمره را به خوبی توصیف می‌کند. او که این استعمار را لازمه‌ی عبور از توحش به تمدن می‌داند را می‌توان از نویسندگانی در جهت حفظ ایده‌آل‌های امپریالیسم توصیف کرد. شاید به همین دلیل است که اکنون مخاطبان او را به واسطه‌ی این باورها نکوهش می‌کنند.

در بیشتر آثار کیپلینگ، حتی در داستان‌های کوتاهی که برای کودکان می‌نوشته، ریشه‌های استعمار هویدا است. برای نمونه در کتاب جنگل (The Jungle Book) و داستان‌های کودکانه آن که به زندگی حیوانات وحشی می‌پردازد و هنوز هم در زمره‌ی آثار مطرح است، کیپلینگ سعی کرده کودک انگلیسی را نسبت به قدرت امپریالیستی انگلستان آگاه کند و به او این نگاه بالا به پایین نسبت به سایر فرهنگ‌ها و کشورهای جهان سوم را بیاموزد.

در شعر پُست زمینی (The Overland Mail) با بهره‌گیری از نگاه ادوارد سعید می‌توان گفت سرزمین هند طوری به تصویر کشیده شده است که خالی از سکنه و خالی از تمدن است. و ترس از پلنگ و شیر و دزد، تنها موجوداتی که در سرزمین هند وجود دارند، نشان از توحش است. به علاوه این افسارگسیختگی که در شب توصیف شده سرانجام با نظمی که حاصل تمدن غربی است و مثل روز روشن است، رام می‌شود.   

یافتن نمادها و تلمیح‌هایی به باورها و ایده‌های فراماسونری در آثار کیپلینگ هنوز هم مورد تأکید و علاقه‌ی اندیشمندان است. برخی از این نمادها در آثار او ملموس و به راحتی قابل فهم است. برای نمونه در پیرنگ داستان مردی که می‌خواست سلطان باشد (The Man Who Would Be King) که فیلمی با همین نام به کارگردانی جان هیوستون در سال 1975 از آن ساخته شد، به صورت علنی و واضح نمادهای فراماسونری به کار گرفته‌اند. در این اثر دو مرد فراماسونری در یک قبیله‌ی بدوی خود را به عنوان خدا معرفی می‌کنند و اتفاقاتی که پس از تلاششان در حفظ نادانی مردم قبیله اتفاق می‌افتد، داستان اصلی را تشکیل می‌دهد. در این داستان تصویر گردنبند یکی از شخصیت‌ها، تصویر حک شده روی سنگ و معبد خدایان همه و همه نمادهای فراماسونری هستند.

اما در برخی از آثار کیپلینک یافتن نمادها دشوارتر و شاید برای مخاطبی که با نمادها آشنا نیست غیرممکن باشد. برای نمونه در داستان ترافیک‌ها و اکتشافات (Traffics and Discoveries) اشاره‌ای کوتاه به روزنامه‌ی آمریکایی فراماسونری دیده می‌شود. اما کیپلینگ در سایر آثارش از قبیل قصه‌های ساده از تپه (Plain Tales from the Hills) یا در رمان کیم (Kim) از اشارات ملموس و واضح بهره گرفته است.

 در بیشتر آثار کیپلینگ، حتی در داستان‌های کوتاهی که برای کودکان می‌نوشته، ریشه‌های استعمار هویدا است. برای نمونه در کتاب جنگل (The Jungle Book) و داستان‌های کودکانه آن که به زندگی حیوانات وحشی می‌پردازد و هنوز هم در زمره‌ی آثار مطرح است، کیپلینگ سعی کرده کودک انگلیسی را نسبت به قدرت امپریالیستی انگلستان آگاه کند و به او این نگاه بالا به پایین نسبت به سایر فرهنگ‌ها و کشورهای جهان سوم را بیاموزد



در داستان‌هایی از قبیل روی دیوار بزرگ (On the Great Wall) و دیوار شهر (The City Wall) این اشارات فراماسونری دیده می‌شود. و داستان نجار (The Carpenter) تماماً دنباله‌روی فلسفه‌ی فراماسونری است. تعدادی از اشعار کیپلینگ هم که در راستای باورهای فراماسونری نگاشته شده‌اند از این قبیل‌اند: قصر (The palace)، بیوه‌ای از وینزور (The Widow of Windsor) و خانه مادری (Mother Lodge) که در آن به تنوع نژادی و فرهنگی و دینی در شعبه‌ی فراماسونری اشاره می‌کند. شعر خانه‌ مادری که در آن کیپلینگ فضایی را توصیف می‌کند که در آن تنوع فرهنگی گوناگونی به چشم می‌خورد با واقعیت امر متفاوت است. چرا که در همان زمان که او از این تنوع دم می‌زد تنها چهارنفر از افراد درون شعبه‌ی فراماسونری غیر اروپایی بودند.

آثار فراماسونری رودیارد کیپلینگ دوران مهمی در جریان فراماسونری بریتانیا محسوب می‌شود. در این زمان فراماسونری به مثابه‌ی ابزاری در دستان امپریالیزم درآمده بود و از این طریق در کشورهای مستعمره‌ای همچون هند رشد و نمو پیدا می‌کرد. بدین ترتیب فراماسونری با تکیه بر نمادها همچون ابزاری نظامی قدرتِ صاحب قدرتان را حفظ می‌کرد. کیپلینگ در شعبه‌ی فراماسونری هند با قلم توانایش توانسته بود این اقتدار را حفظ کند.